دفتر روانشناسی سید ابوالفضل حسینی



پرتال جامع علوم انسانی

ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه یونگ

نویسندگان: مسعود امید

منبع: کیهان اندیشه 1373 شماره 53

دین از دیدگاه یونگ

الف-معنایدین:همانطور که از ریشه کلمه دین در زبان لاتینی(religere)معلوم می‏شود، معنی آن عبارت ازتفکر از روی وجدان و با کمال توجه»درباره شئ قدسی و نورانی»(numinosum)است.(ص 6-5)

ب-تعریف دین:عبارت است از رابطه انسان با عالیترین یا تواناترینارزش»(vaieur)خواه مثبت خواه منفی.(ص 162)این رابطه هم مدی است، هم غیر عمدی.به این معنی که انسان می‏تواند آن ارزش»را یعنی آن عامل روانی بسیار توانایی را که به صورت ناخود آگاه بر او حکمفرماست، به طرز خود آگاه بپذیرد.آن حقیقت روانشناختی که در وجود انسان بزرگترین قدرت را اعمال می‏کند بعنوانخدا»نمایان میشود، زیرا همیشه مقتدرترین عامل رواین است که نام خدا»به آن اطلاق می‏شود.(ص 162-163)

دین عبارت از یک حالت مراتقب و تذکر و توجه دقیق به بضی عوامل مؤثر است که بشر عنوان قدرت قاهره»را به آنها اطلاق می‏کند و اینها را به صورت ارواح، شیاطین، خدایان، قوانین، صور مثالی، کمال مطلوب و غیره مجسم می‏کند.(ص 8)

اصطلاح دین معرف حالت خاص وجدانی است که بر اثر درک کیفیت قدسی و نورانی تغییر یافته باشد. (ص 9)

ج-منشأ دین:می‏توان تمام مکاتب و اشخاصی را که در پیرامون منشأ دین اظهار نظر نموده‏اند در دو گروه جای داد، 1-گروهی که متقدند دین منشأئی بیرون از وجود وشخصیت انسان دارد.2- گروهی که معتقدند دین منشأ درونی دارد.باید گفت که یونگ در گروه دوم قرار می‏گیرد.

از نظر یونگ دین یکی از قدیمیترین و عمومیترین تظاهرات روح انسانی است و بنابراین واضح است که هر روانشناسی که سر و کارش با ساختمان روانی شخصیت انسن باشد، لااقل نمی‏تواند این حقیقت را نادیده بگیرد که دین تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی نیست.(ص 1 و 2)

یونگ می‏گوید:اعتقاد مذهبی فعالیت خودرو و خود مختار روحیه عینی یا به عبارت دیگر ناخود آگاه را منعکس می‏کند.(ص 90)یعنی اعتقاد مذهبی تجلی ناخود آگاه یا منعکس کننده روح انسان است. (ص 91)

یونگ تصور خدا را یک صورت مثالی می‏داند و در توضیح صورت مثالی می‏گوید:مقصودم از این مفهوم صور و اشکالی است که ماهیت دسته جمعی دارند و تقریبا در همه ای دنیا به شکل اجزاء ترکیب دهنده افسانه‏ها و در عین حال به شکل پدیده‏های محلی و خودی وناشی از ضمیر ناخود آگاه ظاهر می‏شوند.(ص 100-101)این مضامین مثالی از استعدادات روح بشراند.(ص 101)صورت مثالی تصویر خدا صورتی است مهم و فوق العاده با نفوذی است و چون بروز این صورت مثالی در حالات روحی دارای خاصیتی قدسی یعنیقدسی و نورانی»است، (گاه به منتهی درجه)باید آن را در زمره تجربیات دینی محسوب کرد.(ص 114-115)خلاصه گرایش دینی، خاصیت و یا شرط اساسی ساختمان روحیه انسان(ص 205)بوده و چیزی است که روحیه بشر آن را تولید می‏کند وهمیشه هم تولید کرده است.(ص 206)


رفتار مذهبی در حیوانات

ایمان حیوانات مطالعه رفتارهای حیوانی است که ایمان اولیه مذهبی را نشان می دهد . هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد حیوانات غیر انسانی به خدا یا خدایان اعتقاد دارند ، دعا می کنند ، عبادت می کنند ، مفهوم متافیزیک دارند ، آثاری با اهمیت آیینی یا بسیاری از رفتارهای معمول دیگر در دین بشر ایجاد می کنند . [ ناسازگار ] اینکه حیوانات می توانند ایمان دینی داشته باشند ، به تعریف کاملاً باز دین بستگی دارد. بنابراین، اگر با مذهب به معنی "غیر انسان محورانه ، غیر انسان ، غیرخداباور، و تعریف غیر نمونه ای از گونه های تراریخته غیر منطقی از دین "، [1] [2] رفتار آیینی را می توان در عملکرد شامپانزه ها ، فیل ها ، دلفین ها و سایر حیوانات تفسیر کرد .

 

بررسی آئین های اولیه در حیوانات مدرن مربوط به بررسی توسعه دین در انسان های مدرن و اجداد اخیر آنها است .

 

رفتار آیینی در میمون ها

اولیور پوتز ، متکلم و زیست شناس یادآور می شود ، از آنجا که شامپانزه ها توانایی داشتن اختیار اخلاقی را دارند ، برای مسیحیان این امکان وجود دارد که آنها را مانند تصویر خدا درک کنند . [3] بعلاوه ، نانسی آر. هاول پیشنهاد می کند که "شامپانزه ها و بونوبوها ممکن است پیش زمینه هایی برای فرهنگ و معنویت داشته باشند ، مانند پیوند ، وابستگی متقابل و اجتماعی" و سطح "ظرفیت نمادین". [4] نخستی شناس جین گودال می رود بیشتر، اشاره کرد که برخی شامپانزه ممکن است "رقص" در شروع بارش باران های سنگین یا زمانی که آنها در سراسر یک آبشار است. او حدس می زند که "نمایش" "ابتدایی آنها پیش از مراسم مذهبی است."[5]

 

رفتار آیینی در فیل ها

رونالد کی سیگل ، پیشینیان ایمان مذهبی در فیل های آفریقایی را مطالعه کرده و نتیجه گرفته است که "فیل ها از چرخه های طبیعی آگاه هستند ، زیرا" ماه پرستی "را انجام می دهند ، شاخه ها را در ماه در حال موج تکان می دهند و هنگام پر شدن ماه به استحمام آیینی می پردازند. " [6] مشاهدات پلینی بزرگ نیز به احترام فیل های اجرامی آسمانی اشاره دارد. [7]

منابع

1)  Harrod JB. (2014). مجله "مطالعه مورد دین شامپانزه" برای مطالعه دین ، ​​طبیعت و فرهنگ (8.1)

 2) Harrod ، JB. (2011). "تعریفی از نوع بین دین". مجله مطالعات دین ، ​​طبیعت و فرهنگ . 5 (3): 327–353. doi : 10.1558 / jsrnc.v5i3.327 .

3)  Putz O (2009). "میمون های اجتماعی در تصویر خدا: میمون های اخلاقی ، منحصر به فرد انسان و تصویر خدا" مجله دین و علوم ، آگوست

4) Harrod JB. (2014). " مورد حقوقی برای شامپانزه دین " مجله مطالعات دین، طبیعت و فرهنگ (8.1)

5)  گودال ج () "معنویت نخست وزیر" دائرlopالمعارف دین و طبیعت. ویرایش شده توسط B. تیلور. Thoemmes Continuum ، نیویورک. pp 1303-1306

 6) Siegel RK (1980). " روانشناسی زندگی پس از مرگ " روانشناس آمریکایی ، سال ششم. 35 (10) ، اکتبر pp.911-931

7) "فیل بزرگترین آنهاست و از نظر هوشی به نزدیکترین انسان نزدیک می شود. زبان کشور خود را می فهمد ، از دستورات اطاعت می کند و همه وظایفی را که به او آموخته است به خاطر می آورد. لذت عشق و جلال ، و تا حدی که در میان مردان نادر است ، دارای مفهوم صداقت ، تدبیر و برابری است ؛ همچنین احترام مذهبی به ستارگان ، و احترام به خورشید و ماه را دارد. " پلینی ، تاریخ طبیعی (VIII.1)

 

 

 


نظر فروید درباره مذهب

توجه : برای شما فیلمی تهیه شده که شما میتونید با کلیک بر روی عنوان بالا به آنجا هدایت شوید.

فروید حدود 90 سال پیش کتابی نوشته است به نام آینده یک توهم» که تعبیری است از دلایل شکل گیری مذهب در جوامع انسانی. او مدعی است بشر به مرحله ای از تمدن علمی و فرهنگی رسیده است که بد نیست آموزش و تربیت جدیدی را برای خود بنیان گذارد که وی آن را آموزش غیرمذهبی» می نامد. فروید به طور اساسی مذهب را توهم و تخیل انسانی می داند اما اگر به شیوه اندیشه و استدلال هایش نظر بیفکنیم متوجه می شویم که ایجاد مذهب در جوامع انسانی را ضروری و براساس واقعیت های موجود در حیات بشر می داند. فروید معتقد است انسان ذاتا موجود خودخواه و بسیار غریزی است. او معتقد است میل به بیشتر خواستن، لذت و خودپرستی بشر را وامی دارد که خشونت به خرج دهد. بسیار طمعکار باشد. فقط و فقط منافغ شخصی خودش را دنبال کند. او معتقد است خودخواهی انسان و شیفتگی اش به غریزه در دوران اولیه شکل گیری اجتماعات انسانی با طبیعت خطرناکی که در روبرویش قد کشیده بود در تضاد بود. بشر می بایست برای بقای خود، وسیله و شیوه جدیدی از رفتار و مراوده با دنیا و خود پیدا می کرد. فروید می گوید انسان در عمل یک موجود اجتماعی نیست ولی برای حفظ بقا به اجتماعش نیازمند است. او در ضمن معتقد است دنیایی که انسان در آن شکل گرفته است به خودی خود بیرحم است. به نظر او طبیعت یک اخطار بزرگ است که هر لحظه می تواند انسان را ببلعد. او حتی این حس تخریبی طبیعت را به موضوع مرگ سوق می دهد و می گوید انسانی که اولین واحدهای اجتماعی اش را سر وسامان داد عملا دست به حرکتی زد که مغایر طراحی های فیزیکی و جسمی اش بود. بشر در این جبر بیرحمانه طبیعت، که یا در هر فرصتی امکان شکار شدن وجود داشت اگر هم شانس می آورد و به سنین بالاتر دست می یافت بالاخره باز توسط طبیعت درونش، به مرگ کشانده می شد. تجسم دنیای وحش و انسان ظریف و شکننده و شرایط وخیم زندگی زیاد نباید دور از واقعیت باشد. فروید از اینجا به بعد نقبی هم به تفکر روانکاوی اش می زند و تصوری از انسان در این شرایط نکبت بار اولیه می دهد. او معتقد است بشر از همان کودکی با دیدن تکیه گاه نیرومندی مثل پدر، سعی کرد در بزرگسالی به دنبال یک تکیه گاه قدر قدرت شبیه پدر بگردد. از دید باستان شناسان و مردم شناسان، بشر در طی تاریخ تحول شعور خود، یاد گرفت که به همه موجودات پیرامونش حتی اگر جان ندارد هویت و روح و جان دهد. این شیوه دیدن دنیا anthropomorphic از قدیمی ترین تعریف هایی است که بشر از دنیا ساخته بود. فروید با چیدن این وضعیت مخوف برای زندگی بشر اولیه و نسبت دادن مرض های روحی و روانی به بشر به خاطر سرکوب همیشگی خواسته های غریزی، زمینه را برای ادعای اصلی اش اماده کرد. فروید با بیش از حد بزرگ کردن خطر طبیعتِ جاندار و هدفداری که قرار است به هر شکل ممکن او را به نیستی بکشاند قدم به قدم به این نتیجه گیری نزدیک شد که بشر راهی جز پناه بردن به توهم نداشت. توهم و خیالپردازی که به او یک یاور و تکیه گاه عظیمتر از طبیعت اعطا کرد. پناه بردن به خدای که پدر مافوق و قوی» بود تنها چاره بشر برای ادامه حیات و تنازع بقا بود. بشر برای رویارویی با طبیعت برای خود یک ماورالطبیعه ساخت. در این پسزمینه است که فروید معتقد است مذهب یک توهم و تخیل است. در ادامه همین دیگاه است که او معتقد است ما با همه سختی ها و خودفریبی ها و ایجاد فرهنگ و شعائر و سنت ها، توانستیم به هدف مشترک و عمومی انسان تا حدودی پاسخ دهیم. راز بقای ما از دید فروید از این به بعد با دور شدن از توهم و تخیل مذهب میسرتر می شود. او معتقد است دانش علمی که بشر قادر به تهیه و تدارکش در زندگی بوده است به انسان میدان جدیدی از راز بقا می دهد. اینجاست که اهمیت آموزش غیرمذهبی» از نظر او یک اصل می گردد. بخش بزرگی از استدلال های فروید بخصوص تعریف بسیار قدیمی او از طبیعت به عنوان موجودی قهار که قصدش فقط تخریب ما است این روزها کاملا برعکس شده است. متفکرین معاصر از قابلیت تخریبی انسانها بر طبیعت حرف می زنند. نگاه فروید به ذات خودخواه و به لحاظ روانی اشفته انسان و نتیجه گیری فروید در باره غیراجتماعی بودن ذات انسان نیز مخالفین علمی بسیاری دارد. با این همه، تفکر او از قدم های اولیه تلاش معاصر برای یافتن جواب های بسیار جدید دربرای تمدن انسانی است. هر فرد از هر فرهنگ و تمدن انسانی شاید بتواند با بخش های از منطق روانکاوانه او همراهی کند و با سایر ایده هایش راحت نباشد.

 


مطلب زیر رو به دلیل ارتباطش با دین و مورمون ها که به نظرم مفیده به اشتراک گذاشتم.

سلامت و ناخوشی پرسش های مهمی را در مورد زیست شناسی و دین پیش می آورند. اولا آیا اعمال گروه های مذهبی بر تندرستی و بقای اعضای آنها تأثیر می گذارد؟ جواب مثبت است، و کلیسای عیسی مسیح قدیسان امروزی (که اعضای آن به مورمونها" معروف اند) مثل اعلای این امر است که کلیسا می تواند به نحو مطلوبی در سلامت اعضایش مؤثر باشد. ثانیا أبا گروه های مذهبی می توانند به شکلی واکنش نشان دهند که انزوای تولیدمثلی (یعنی منع روابط جنسی با افراد خارج از گروه) روی دهد، و عوامل ارثی به تمایز میان جمعیت های مذهبی مختلف بینجامد. جواب باز هم مثبت است، و وجود امراض ارثی گوناگون میان یهودیها گواه قدرت تنفری است که به لحاظ تاریخی شرطی شده و مانع ازدواج یهود با غیر یهود بوده است. وضعیت بهداشتی مورمونها و یهودیان بروشنی نشان میدهد که زیست شناسی سلامت و بیماری ممکن است محصول جلوه های اجتماعی الاهیات و اعمال شخص مذهبی باشد.
تأثیر رفتارهای بهداشتی: مورمونها فضایل زندگی بهداشتی در الاهیات و فرهنگ مورمون جایگاه ویژه ای دارد. مورمون ها از آغاز کودکی می آموزند که از سیگار کشیدن، مشروب خوردن و استعمال مواد محرک (مثل کافئین)، و پرداختن به فعالیتهایی که ممکن است به بدن آنها صدمه بزند، بپرهیزند. به همین ترتیب، رژیم غذایی و اجزای زندگی مثبت و سالم را در جماعتهای مورمون با دقت و دلسوزی به افراد می آموزند. وقتی کسی آمارهای بهداشت پوٹا، ایالت به اصطلاح مورمون آمریکا، را بررسی می کند، فواید زندگی براساس آن توصیه های دقیق را کاملا در می یابد. در ارتباط با بیماری های عمومی کشنده، یوتا با فاصله زیاد از ۴۸ ایالت به هم پیوسته آمریکا کمترین نرخ مرگ و میر را داشته است (اداره سرشماری ایالات متحده، ۲۰۰۰، بنگرید به جدول ۳۰۱)

این داده ها را می توان تا حدی روشن تر کرد و مثلا نشان داد که نرخ بیماری قلبی در میان مورمونها نسبت به همسالان غیر مورمون آنها یک سوم تا یک دوم است ( یگ، مکالخ، و لارسون، ۲۰۰۱)، البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که یوتا بیشترین نرخ تولد، و بنابراین احتمالا جوان ترین جمعیت، را در ایالات متحده دارد. با این حال، دلایل بسیاری برای پذیرش این نکته در دست است که اعمال بهداشتی مورمونها ثمربخش بوده است.
مورمون ها نمونه عالی تأثیراتی هستند که ناشی از رفتارهای بهداشتی براساس اعتقادات مذهبی است. نظیر این نتایج را می توان در بین ظهوریون روز هفتم هم دید، گروهی که دیدگاه های آن از بسیاری جنبه ها شبیه دیدگاه های مورمونهاست. چون بسیاری از ظهورټون گیاه خوار کند، میزان سرطان روده بزرگ در آنها نیز بسیار کم است ( یگ و دیگران، ۲۰۰۱).

منبع:کتاب اسپلیکا


نویسنده کتاب درآمدی بر روانشناسی دین گفت:اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم می‌بینیم با هم مخالفتی ندارند. دو چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی هم‌پوشانی هم دارند.

به گزارش خبرگزاری مهر، سومین قسمت از فصل دوم برنامه تلویزیونی چراغ مطالعه» شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۹۹ از شبکه چهار سیما به روی آنتن رفت. در این برنامه با حضور حجت الاسلام مسعود آذربایجانی، کتاب درآمدی بر روانشناسی دین» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

کوروش علیانی، مجری کارشناس برنامه در ابتدا گفت: آیا این کتاب حمله به روانشناسی و دفاع از دین است؟

مسعود آذربایجانی در پاسخ گفت: بله با این نقد مواجه شده‌ایم. مثلاً بعضی از روانشناس‌ها روی فروید مقداری تعصبی دارند و ما نظریات او درباره روانشناسی دین را مورد نقد قرار دادیم. اگرچه از منابع غربی هم برای این نقد استفاده کردیم، اما برای برخی قابل قبول نبود و متهم به سوگیری شدیم. فروید معتقد بود که دین امری موهوم است و در آینده علم جای آن را می‌گیرد که دیدیم این اتفاق نیفتاد.

نویسنده کتاب درآمدی بر روانشناسی دین» افزود: برخی از دین‌داران این تصور را دارند که روانشناسی آمده که جایگاه دین را در راهنمایی و مشاوره انسان‌ها را بگیرد. در اصحاب کلیسا در چند دهه این نگاه خیلی رایج بود. از طرفی هم برخی روانشناسان تصور می‌کنند که دین با روانشناسی تضاد دارد در صورتی که واقعیت این نیست. اگر با نگاهی عالمانه به تعریف دین و تعریف روانشناسی نگاه کنیم می‌بینیم که با هم مخالفتی ندارند. دو چارچوب متفاوت دارند اما در جاهایی هم‌پوشانی هم دارند. روانشناسانی مثل یونگ، ویلیام جیمز، پارگامنت و کوینگ معتقدند که دین هم جایگاه خودش را در زندگی انسان دارد و باید آن را به رسمیت بشناسیم.

مجری برنامه در ادامه پرسید: وقتی می‌گوئیم روانشناسی دین، گویا دین دارد برای روانشناسی موضوع می‌شود و ممکن است برای دین‌دار این موضوع کمی گران بیاید که جایگاه دین کوچک شده است.

آذربایجانی پاسخ داد: معادل انگلیسی این تعبیر چنین دیدگاهی را ایجاد نمی‌کند چون در Psychology of Religion دین مضاف‌الیه است. در فارسی هم در واقع مضاف‌الیه است و جایگاه مضاف‌الیه موجب کوچک‌انگاری نمی‌شود. آیا وقتی می‌گوئیم روانشناسی خانواده یا روانشناسی مدرسه، باعث کوچک شدن خانواده یا مدرسه می‌شود؟ اگر بخواهیم دقیق‌تر ترجمه کنیم باید بگوییم روانشناسی دین‌داری؛ Religion در اینجا به معنای احوالات، رفتارها و مناسک دین‌داران است. روان شناسی دین می‌گوید من به آن چیزی که در کتب مقدس است کاری ندارم بلکه وقتی می‌آید در رفتارها و باورهای انسان‌ها قرار می‌گیرد موضوع مطالعه من می‌شود. این دیگر جنبه انسانی دارد و مقدس نیست.

استاد پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اضافه کرد: روانشناسی اساساً دانشی است که مربوط به انسان است و نه مربوط به الهیات و تئولوژی. بخشی از حالات و مسائل انسان‌ها رفتارهای دینی انسان‌هاست. در بخش‌های اول این کتاب به تاریخچه روانشناسی دین پرداخته‌ایم و در فصل‌های بعد به سنجش دین‌داری، پیامدها، آثار و فواید دین‌داری و … پرداختیم. چون این کتاب برای یک ترم درسی است مقداری خلاصه شده است و به این معنا نیست که بحث روانشناسی دین محدود به همین نکات است.

وی سپس گفت: قبل از فروید، بعضی دیگر هم در این باره صحبت کرده‌اند. ویلیام جیمز را هم در این زمینه نباید فراموش کنیم. اصل بحث فروید این است که می‌گوید رفتارهای دین‌دارانه، شبیه رفتارهای وسواسی است. همان‌طور که در رفتارهای یک فرد وسواسی یک نظم و وسواسی وجود دارد در اینجا هم همین‌طور است که ریشه آن اضطراب درونی آن فرد است. معتقد است احساس گناهی که در درون انسان‌ها هست این اضطراب را ایجاد می‌کند.

آذربایجانی خاطرنشان کرد: پاسخ‌های متعددی به فروید داده شد. مثل یونگ که از دوستان نزدیک فروید است. با اولین نقدی که به فروید می‌کند فروید دوستی خود با او را به هم می‌زند. فروید معتقد بود که زیربنای دین و تمامی فعالیت‌های انسان غریزه جنسی است. یونگ گفت من تاجرهای بسیاری را می‌شناسم که آن‌قدر غرق در تجارت خود هستند که رفتارهای‌شان از غریزه جنسی نشئت نمی‌گیرد. جان مک کواری هم در کتاب تفکر دینی در قرن بیستم» نقدهای جدی به فروید وارد می‌کند. می‌گوید زیربنای دانشی به نام نجوم خرافات بوده است اما کم‌کم از آن دانشی شکل می‌گیرد. پس خاستگاه اولیه موجب ابطال آن معرفت یا پاسخی که انسان‌ها به آن می‌دهند نمی‌شود.

وی افزود: یک کشیشی هم در کتاب پندار آینده» می‌گوید فروید نتوانسته معانی بلند گرایشات معنوی انسان‌ها را درک کند. این کتاب را در مقابل یکی از کتاب‌های فروید نوشته است. می‌گوید دین موجب توسعه هنر و … در انسان‌ها می‌شود و بر خلاف فروید که می‌گفت دین در آینده نابود می‌شود دین باقی خواهد ماند و امروز می‌بینیم که همین‌طور است. از نیمه دوم قرن بیستم می‌بینیم که گرایش به دین فزاینده شده و تحقیقات در حوزه دین گسترش پیدا کرده است.

 

آذربایجانی همچنین گفت: برخی نگاه کارکردگرایانه به دین دارند اما این کافی نیست. نگاه عصب‌شناسانه به دین هم وجود دارد که این تقلیل‌گرایی است. ویلیام جیمز در موضوعات مختلف این تقلیل‌گرایی را نقد می‌کند. اگر این فروکاست را بپذیریم انسان را از انسانیت خود جدا کرده‌ایم. نگاه فلسفی و معرفت‌شناسانه هم وجود دارد که در کلام جدید بررسی می‌شود. با نگاه فلسفی واقعیت داشتن خدا و پیامبر را مورد توجه قرار می‌دهند و به دنبال برهان‌هایی هستند که این نگاه نشان می‌دهد غیر از کارکرد دین، آیا واقعیت دارد یا خیر.

وی سپس اظهار داشت: تنوع فصولی که در این کتاب می‌بینید مسائل و موضوعاتی است که در قلمرو دانشی به نام روانشناسی دین وجود دارد. یکی از این موضوعات سنجش دین‌داری است. مثلاً شما علاقه‌مند هستید که فرزند شما از لحاظ دین‌داری و معرفت ارتقا پیدا کند. او را در مدرسه‌ای می‌گذارید که از لحاظ معنوی خوب باشد، اما نیاز به سنجش دارید که آیا دین‌داری او بالا رفته یا خیر؟ ابزارهایی در روانشناسی وجود دارد که همان‌طور که هوش یا … را می‌سنجیم این موضوع را هم مورد سنجش قرار می‌دهد. یا در صداوسیما برخی از برنامه‌ها با هدف ارتقای دین‌داری مردم است. ابزاری نیاز داریم که وضعیت دین‌داری مخاطبان برنامه را سنجش کنیم.

آذربایجانی ادامه داد: موضوع دیگر این است که آیا دین موجب افزایش سلامت انسان می‌شود یا کاهش آن؟ در روانشناسی دیدگاه‌های مختلف در این زمینه وجود دارد، اما نیاز به سنجش دارد. همچنین آیا دین باعث افزایش خشونت است؟ خشونتی که در برخی دین‌داران مشاهده می‌کنیم آیا از ذات دین‌داری بر می‌خیزد یا مربوط به خوانش ما از دین‌داری یا سوءاستفاده ت‌مداران از دین است؟ سوال دیگر این است که دین‌داری مساوی ایمان است و تک‌بعدی است یا دارای ابعاد است؟ نسبت دین و معنویت را هم برخی بحث کرده‌اند. به نظر می‌رسد نسبت این دو عام و خاص من وجه است. یعنی افرادی داریم که دین دارند اما به تجربیات معنوی توجه ندارند و افراد معنوی هم داریم که به دین توجه ندارند. افرادی هم هستند که هم به دین و هم به معنویت توجه دارند.

وی همچنین عنوان کرد: تعریف برخی از معنویت، جستجوی امر قدسی است. برخی امر قدسی را همان خداوند می‌دانند اما ادیان شرقی این نگاه را ندارند. امر قدسی از اول برای انسان‌ها وجود دارد و شیفتگی به آن فراتر از مسائل عادی است. این می‌شود که انسان به سراغ آن می‌رود. روانشناسی دین به این مسائل می‌پردازد که چرا انسان‌ها به سمت دین می‌روند؟ چه آسیب‌هایی در این میان وجود دارد؟ فرایند آن چیست؟ سنجش آن چگونه است؟

مجری برنامه در پایان این پرسش را مطرح کرد که آیا کتابی در دست انجام دارید؟ آذربایجانی در پاسخ گفت: کار بعدی که در دست انجام دارم به موضوع سلامت و معنویت اختصاص دارد.

در آیتم کتابدار برنامه سیامک محبوب، کتابدار و پژوهشگر، تجربه‌های خود در زمینه کتاب خواندن و این‌که چه بخوانیم و چطور بخوانیم را بیان کرد.

 

منبع:www.mehrnews.com


گزارشگران / ویراستاران / تهیه کنندگان توجه: ویژگی زیر توسط انجمن روانشناسی آمریکا تولید شده است. شما می توانید آن را به طور کامل یا جزئی تجدید چاپ کنید. ما فقط درخواست می کنیم APA را به عنوان منبع اعتبار دهید.

 

طبق مطالعه مرکز تحقیقات پیو در سال 2012 ، تقریباً 80 درصد آمریکایی ها می گویند که آنها نوعی دین را انجام می دهند ، در حالی که تقریباً 20 درصد ، عمدتا افراد جوان ، می گویند که این کار را نمی کنند. خواه یک فرد مذهبی باشد ، معنوی یا هیچ یک ، تأثیر عمده دین در فرهنگ آمریکایی طی روزهای آینده با برگزاری مراسم مذهبی عید فصح و عید پاک تأکید خواهد شد.

 دکتر کنت I. پارگامنت ، یک متخصص برجسته در روانشناسی دین و معنویت است. وی که به دلیل کارهای علمی و تجزیه و تحلیل علمی از نقش دین در سلامت روان شناخته شده است ، به عنوان سردبیر " راهنمای روانشناسی ، دین و معنویت APA " در ژانویه 2013 منتشر شد. وی دو کتاب نوشت: "روانشناسی" دین و مقابله: نظریه ، تحقیق ، عمل »(1997) و روان درمانی یکپارچه معنوی: درک و پرداختن به مقدسات »(2007). وی یک روانشناس بالینی و استاد روانشناسی در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین و دانشمند برجسته در انستیتوی معنویت و سلامت در مرکز پزشکی تگزاس است.

APA اخیراً سوالات زیر را در مورد روانشناسی دین و معنویت از Pargament پرسید.

APA: شما به دلیل تحقیق در مورد ارتباط دین و مقابله شناخته شده اید. در مطالعات خود در مورد رابطه دین و بهزیستی روانشناختی و استرس چه چیزی کشف می کنید؟ تفاوت بین مقابله مثبت و منفی مذهبی و نتایج بالقوه آن برای بیماران چیست؟

پارگمنت: جمله قدیمی مبنی بر اینکه هیچ ملحد در روباه ها وجود ندارد ، واقعاً درست نیست. قبل ، در حین و بعد از جنگ ، می توانیم ملحدان را پیدا کنیم که به طور مداوم از جهت گیری خود پیروی می کنند. هر چند درست است که مردم در استرس زا ترین لحظات خود معمولاً به عنوان منبع آرامش و حمایت به ایمان خود روی می آورند. در حقیقت ، برخی از گروه ها مانند افراد مسن و اقلیت ها ممکن است بیش از خانواده ، دوستان و سیستم مراقبت های بهداشتی به دنبال کمک به ایمان خود باشند.

مطالعات تجربی در مورد بسیاری از گروه های مقابله با عوامل استرس زای مهم در زندگی مانند بلایای طبیعی ، بیماری ، از دست دادن عزیزان ، طلاق و بیماری های جدی روحی نشان می دهد که دین و معنویت به طور کلی برای مقابله با افراد مفید است ، به ویژه افرادی که کمترین منابع را دارند و غیرقابل کنترل هستند از مشکلات با این حال ، اشکال مختلفی برای کنار آمدن مذهبی وجود دارد و برخی از آنها بیشتر از دیگران مفید هستند. مردم می توانند از منابع مذهبی و معنوی بسیاری استفاده کنند که در شرایط بحرانی با سازگاری بهتر گره خورده اند. این روشهای مثبت مقابله مذهبی شامل حمایت معنوی از جانب خداوند یا قدرت بالاتر ، تشریفات برای تسهیل انتقال زندگی ، بخشش معنوی ، حمایت از یک نهاد مذهبی یا ت و بازآفرینی یک وضعیت استرس زا به یک سیستم معنایی بزرگتر و خیرخواهانه تر است.

از طرف دیگر ، برخی از اشکال کنار آمدن مذهبی و معنوی می تواند مشکل سازتر باشد. وقایع زندگی می تواند از نظر روحی و روانی ، اجتماعی و جسمی افراد را متزل و متلاشی کند. مردم ممکن است با درک خود از خدا ، با تعت درونی یا با افراد دیگر از نظر معنوی مبارزه کنند. مجموعه ای از تحقیقات در حال رشد ، این مبارزات معنوی را به سطوح بالاتر پریشانی روانشناختی ، کاهش سلامت جسمی و حتی بیشتر خطر مرگ و میر مرتبط کرده است. بنابراین ، برای روانشناسان و سایر ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی مهم است که از ماهیت دوگانه دین و معنویت آگاهی داشته باشند. آنها می توانند منابع حیاتی برای سلامتی و رفاه باشند ، اما همچنین می توانند منابع پریشانی باشند.

APA: امروزه روانشناسان چگونه از دین و معنویت در عمل بالینی استفاده می کنند؟ از بین رویکردهای مختلف ، به نظر شما کدام یک مثر هستند و چرا؟

پارگمنت:سالهاست که روانشناسان در عمل بالینی از دین و معنویت دور می شوند. این شاید به این دلیل بود که در بین رهبران روانشناسی اولیه مانند زیگموند فروید و بی اف اسکینر سابقه آنتی پاتی مذهبی وجود داشته است ، یا شاید به این دلیل که روانشناسان معمولاً در این زمینه آموزش ندارند. با این وجود چندین دلیل خوب علمی برای توجه به دین و معنویت در عمل وجود دارد. برای بسیاری از مردم ، دین و معنویت منابع اصلی هستند که می توانند رشد آنها را تسهیل کنند. برای دیگران ، دین و معنویت ممکن است منشأاتی از مشکلات باشد که باید در خدمت سلامت و رفاه آنها باشد. بررسی ها نشان می دهد که مردم دوست دارند بتوانند در مورد مسائل ایمان در درمان روانشناختی صحبت کنند.روانشناسان از نظر اخلاقی موظفند نسبت به تنوع فرهنگی مشتریان خود احترام و توجه داشته باشند و دین و معنویت به هویت شخصی و اجتماعی ما کمک می کنند. سرانجام ، تحقیقات در حال ظهور نشان می دهد که رویکردهای یکپارچه از نظر معنوی برای درمان به اندازه سایر درمانها موثر هستند. به طور خلاصه دلیل منطقی علمی برای اثبات حساسیت بیشتر دین و معنویت در عمل بالینی وجود دارد.

روانشناسان اکنون در حال توسعه و ارزیابی روشهای مختلفی از نظر معنوی برای درمان هستند ، از جمله: برنامه های بخشش برای کمک به افراد مطلقه با تلخی و عصبانیت کنار بیایند. برنامه هایی برای کمک به بازماندگان سو استفاده جنسی با مبارزات معنوی خود درمان هایی برای ن مبتلا به اختلالات خوردن که از منابع معنوی آنها استفاده می کند. و برنامه هایی که به سو استفاده کنندگان از مواد مخدر کمک می کند تا دوباره با خود بالاتر ارتباط برقرار کنند. این برنامه ها هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارند ، اما نتایج اولیه امیدوار کننده است. برای روانشناسانی که با کار در این زمینه آشنا نیستند ، من آنها را تشویق می کنم "انگشتان پای خود را در آب قرار دهند" فقط با سوال از مشتری های خود یک یا دو سوال در مورد دین و معنویت آنها. بیشتر مشتریان از گفتگو در مورد این مسائل خوشحال می شوند. با برقراری ارتباط علاقه خود به دین و معنویت ،روانشناسان در را به روی آنچه ممکن است به گفتگوی عمیق تر و غنی تری تبدیل شود ، باز می کنند.

APA: تفاوت معنویت با ذهن آگاهی یا مراقبه چیست؟ آیا قدردانی و بخشش در یک زمینه مذهبی یا معنوی با همان فضایل در یک زمینه دنیوی متفاوت است؟

Pargament: روانشناسی شروع به شامل کردن و کاوش در تعدادی از موضوعات هیجان انگیز جدید کرده است - مراقبه ، بخشش ، پذیرش ، قدردانی ، امید و عشق. هر یک از این پدیده ها ریشه های عمیقی در سنت ها و فلسفه های دینی شرقی و غربی دارد. حتی در این صورت ، محققان و دست اندرکاران مراقب بوده اند که این فرآیندها را به عنوان یک طبیعت لائیک رفتار کنند. "برای مراقبه نیازی به دین داری نیست" در ادبیات تبدیل به مانترا شده است. تحقیقات در مورد این جنبه های زندگی ، دارای بینش های مهم روانشناختی و اجتماعی ، با پیامدهای قدرتمند برای تغییر و رشد انسان است. و اما وقتی این سازه ها از بافت بزرگترشان جدا شوند ، ممکن است چیزی از بین برود.

در همین راستا ، برخی تحقیقات نشان داده اند که مراقبه مبتنی بر مانترا در یک عبارت معنوی در کاهش درد جسمی موثرتر از مراقبه در یک عبارت سکولار است. به همین ترتیب ، سایر مطالعات نشان داده اند که اشکال معنوی حمایت ، معنا سازی و مقابله ، سلامتی و رفاه را فراتر از تأثیرات حمایت سکولار ، معنا سازی و مقابله پیش بینی می کنند. به نظر می رسد که دیگر فرایندهای روانشناختی و اجتماعی نمی تواند دین و معنویت را به طور کامل کاهش داده یا توضیح دهد. تعلق داشتن به یک جماعت مذهبی معادل تعلق به کیوانی ها یا روتاری کلاب نیست. چه چیزی دین و معنویت را خاص می کند؟ برخلاف هر بعد دیگر از زندگی ، دین و معنویت تمرکز منحصر به فردی بر حوزه مقدس دارند - تعالی ، حقیقت نهایی ، پایداری و پیوند عمیق.هر روانشناسی که از این قسمتهای زندگی غافل باشد ، ناقص باقی مانده است.

APA: برخی از مسائل اخلاقی که ممکن است با روانشناسانی که دین و معنویت را در درمان بیماران خود گنجانده اند ، چیست؟

پارگمنت:وقتی صحبت از دین و معنویت می شود ، هیچ کس بی طرف نیست. این قاعده کلی در مورد ملحدان و اگنوستیک ها و همچنین خداناباوران اعمال می شود و در مورد روانشناسان و همچنین مشتریان آنها اعمال می شود. از آنجا که دین و معنویت احساسات عمیقی را در افراد ایجاد می کند و از آنجایی که آنها با عمیق ترین ارزشهای مردم صحبت می کنند ، روانشناسان متخصص باید مراقب باشند تا با آگاهی ، حساسیت و دقت به این فرایندها نزدیک شوند. متأسفانه ، اکثریت روانشناسان عملی در دوره تحصیلات تکمیلی و تحصیلات تکمیلی خود هیچ آموزشی در زمینه دین و معنویت نمی بینند. این وضعیت باید تغییر کند. مراقبت شایسته به دانش اساسی در مورد تنوع مذهبی و معنوی ، درک چگونگی آمیختگی دین و معنویت در رفتار انسانی سازگار و ناسازگار بستگی دارد ،و مهارت در ارزیابی و پرداختن به مسائل مذهبی و معنوی که در درمان بوجود می آیند.

مراقبت های شایسته نیز از طریق خودآگاهی رشد می کند. اعم از اینکه روانشناسان شخصاً مذهبی و معنوی باشند یا نباشند ، یا دارای گرایش مذهبی و معنوی با مشتری باشند ، پزشکان باید بدانند که چگونه جهت گیری آنها ممکن است آگاهانه یا ندانسته بر مشتری تأثیر بگذارد. آنها همچنین باید برای محافظت از آزادی تصمیم گیری و استقلال مشتری تصمیم گیری کنند. بحث و گفتگوی آزاد با مشتری در مورد ارزشهایی که زمینه درمان آن است ممکن است یکی از مهمترین راههای اطمینان از عمل اخلاقی باشد. همچنین م با متخصصانی که نماینده سنت های مختلف مذهبی و معنوی و سنت های مختلف حرفه ای هستند بسیار مفید است. این می تواند دیدگاه و خرد مهمی در برخورد با ارزش های خاردار و اخلاقی داشته باشد که می تواند هنگام پرداختن به دین و معنویت در عمل بوجود آید.

APA: با توجه به گستردگی مبحث با دیدگاه های بسیار متفاوت ، چطور شد که ویرایش یک کتاب راهنمای دو جلدی در زمینه روانشناسی ، دین و معنویت را آغاز کردید؟

پارگمنت:زمانه ها در این زمینه تغییر کرده است. وقتی برای اولین بار در سال 1975 کار خود را شروع کردم ، می توانم هر ترم یک بار به کتابخانه بروم و با آرامش مجلات را مرور کنم تا در ادبیات برتر باشم. بیشتر نه. به سختی می توان با انفجار تحقیقات در این زمینه همراه بود. تحقیق در مورد دین و معنویت تولید دانش است که همه زیرشاخه های روانشناسی و سایر زمینه ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. از مواردی که می آموزیم نمونه بگیرید: از همان سالهای ابتدایی ، کودکان توانایی معنوی بالایی از خود نشان می دهند. شرکای شویی که برای یکدیگر دعا می کنند کمتر خیانت می کنند. افرادی که یک بار در هفته یا بیشتر در مراسم مذهبی شرکت می کنند به طور متوسط   هفت سال بیشتر زندگی می کنند (این سود برای آفریقایی-آمریکایی 14 سال است). مذهبی بودن به عدم تحمل گزینشی نسبت به کسانی که ناسازگار با عقاید سنتی رفتار می کنند ، گره خورده است.

وقتی از من خواسته شد به عنوان سردبیر "راهنمای روانشناسی ، دین و معنویت APA" خدمت کنم ، من با یک چالش اساسی روبرو شدم - چگونگی انسجام بیشتر این مجموعه کارهایی که به سرعت در حال پیشرفت است. به همین منظور ، من و سردبیرانم کتاب راهنما را طبق الگوی یکپارچه روانشناسی دین و معنویت تنظیم کردیم ، شخصی که نمایانگر بسیاری از چهره های دین و معنویت ، اهداف بسیاری است که در خدمت آنهاست و ظرفیت آن را در خوب و بد. در جلد اول ، ما بر مبانی متنی ، نظری و تجربی حوزه متمرکز شدیم. در جلد دوم ، پیشرفتهای اخیر در حوزه عمل و حرکت به سمت روانشناسی کاربردی دین و معنویت را برجسته کردیم.

 

منبع:APA

www.apa.org

تصویر:سیدابوالفضل حسینی


مکتب انگلیسی_آمریکایی دارای شخصیت های بسیاری است : فرانسیس گالتون، استنلی هال، ادوین استارباک، جیمز لوبا، جرج کو، ویلیام جیمز و جیمز پرات.

من در اینجا فقط به ویلیام جیمزبنیانگذار این رشته می پردازم.

A black and white photograph of James

ویلیام جیمز(William James، زاده ۱۱ ژانویه ۱۸۴۲ – درگذشته ۲۶ اوت ۱۹۱۰)

(خلاصه ی مطلب)

1_ شناخته شده ترین روانشناس در گرایش توصیفی به دین است.

2_ کتاب انواع تجربه دینی بزرگترین اثر کلاسیک در زمینه روانشناسی دین است.

3_ ارزیابی نهایی یک عقیده یا تجربه را ،فقط درسایه ثمر بخشی آن در زندگی فردی می توان انجام داد.(پراگماتیسم)

4_ از موارد نسبتا نادر به عنوان آزمودنی های اولیه خود بهره گرفت و بجای استنتاج آماری پر زحمت از توانایی تشخیص و بصیرت استثنایی خود بهره می جست.

5_ کتاب انواع تجربه دینی با علاقه پایدار وی به توجیه فلسفی ایمان دینی شکل گرفت.

 


بیشتر روانشناسان دین ، روانشناس و فیلسوف آمریکایی ویلیام جیمز (1910-42) به عنوان بنیانگذار این رشته شناخته می شوند. او به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا خدمت کرد ، و یکی از اولین کتابهای درسی روانشناسی را نوشت. در روانشناسی دین ، ​​تأثیر جیمز پایدار است. او انواع تجربه دینی نظر گرفته می شود کار کلاسیک در این زمینه، و ارجاع به ایده های جیمز در کنفرانس های حرفه ای رایج است.

جیمز بین دین نهادی و دین شخصی تفاوت قائل شد . دین نهادی به گروه یا سازمان مذهبی اشاره دارد و سهم مهمی در فرهنگ یک جامعه دارد. دین شخصی ، که در آن فرد تجربه عرفانی دارد ، بدون توجه به فرهنگ ، قابل تجربه است. جیمز بیشترین علاقه را به درک تجربه مذهبی شخصی داشت.

جیمز در مطالعه تجربیات شخصی مذهبی ، تمایزی بین دین داری سالم و روح بیمار قائل شد . افراد مستعد داشتن ذهنیت سالم تمایل دارند که از شر موجود در جهان چشم پوشی کنند و بر موارد مثبت و خوب تمرکز کنند. جیمز از نمونه های والت ویتمن و جنبش مذهبی " ذهن درمانی " برای نشان دادن ذهنیت سالم در انواع تجربه دینی استفاده کرد . در مقابل ، افراد مستعد داشتن یک مذهب روح بیمار قادر به چشم پوشی از شر و رنج نیستند و برای آشتی خوب و بد به یک تجربه متحد ، مذهبی یا غیره نیاز دارند. جیمز شامل نقل قول هایی از لئو تولستوی و جان بنیان بود برای نشان دادن روح بیمار.

فرضیه عملی گرایی ویلیام جیمز از کارآیی دین ناشی می شود. اگر فردی به فعالیتهای مذهبی ایمان داشته باشد و انجام دهد ، و این اعمال به طور موثر واقع شود ، پس این عمل انتخاب مناسب برای فرد به نظر می رسد. با این وجود ، اگر فرآیندهای دین کارایی کمی داشته باشند ، هیچ عقلانیتی برای ادامه عمل وجود ندارد.

 

منبع:ویکی پدیا


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تکنولوژی موسیقی ســـایـــت رســمـی سـیـرودان آموزش آنلاین اقلیم قلم فروش عمده کارتخوان سیار و بیسیم موسسه فرهنگی حضرت آیت الله العظمی سیستانی دانلود جزوه حسابان دوازدهم ریاضی دانلود کتاب و جزوه و خلاصه کتاب شرکت پیام دشت پارس